انگار همه ناگفتههای زندگی در دل استاد کاظم خراسانی، دوات شدهاند و از قلمش خوش تراویدهاند. حدود ۲۸سال است که او در سبکهایی از هنر نقاشیخط تبحر دارد و از پیشگامان آن است. البته این تنها هنر او نیست؛ طراحی ۲۵۰لوگو برای برندهای مطرح و اجرای ۳۱۰ اِلمان در کشور، از دیگر هنرهای اوست که بیش از صدتا از این المانها با موضوع امامرضا (ع) در تقاطعهای اصلی شهر نصب شدهاند.
او مُبدع خط کوفی نوین است و به آموزش آن نیز میپردازد تاآنجاکه مورخان و هنرمندان ایرانی مطرح، از سال۷۷ این خط را منسوب به او میدانند. برای گفتن از این استاد مطرح که خیلی از هنرمندان کشور و شهر خودمان، شاگردان کلاسهای ۲۳سال تدریس او در دانشگاه و کلاسهای کنکور شانزدهسالهاش هستند و سفیران دانش او در این سبک هنری به شمار میآیند، تابلوها و آثارش خود ناطقاند.
او تاکنون در ۵۵جشنواره ملی و بینالمللی مانند دو دوره جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی فجر به سالهای ۸۸ و ۹۵، هشتدوره جشنواره بینالمللی هنرهای تجسمی امامرضا (ع)، سهدوره جشنواره بینالمللی امامعلی (ع) تبریز، یک دوره در اولین دوسالانه خوشنویسی ایران-قزوین و چند دوره جشنواره بینالمللی قرآنکریم در بخش نقاشیخط و خوشنویسی مقام برتر کسب کرده و کارهایش در کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، ترکیه، پاکستان، تاجیکستان، قطر، بنگلادش و... به نمایش درآمده است.
هر بار که قلم او روی صفحهای مینشیند، اوج میگیرد، بالا میرود و فرود میآید تا رنگهای اُکر و سفید، سرخ و لاجورد و فیروزه در هم تنیده شوند، در کمترین زمان، اثری خلق میشود که با مخاطبش حرفها دارد. این هنرمند محله هاشمیه، خلق بداهه اثر را ارزش کار میداند؛ مانند رد پنجههای سفالگر روی کوزه یا گرههای ریز و درشت در فرشهای دستباف.
او که اکنون مشغول کتابت بزرگترین و نفیسترین قرآن دنیا برای ثبت در گینس است، میگوید سحرخیزی، فراگیری مداوم شاخههای مختلف هنری و استمرار، دلیل اصلی موفقیتش بوده است.
تصویر حیاط خانه کودکیهای استاد خراسانی در خاطراتش، بسیار پررنگ است. خودش میگوید: هنر در خانه ما موج میزد؛ با پدری که با هنر فرش دستباف عجین بود و مادری که رنگ نخها را میشناخت و انتخاب میکرد و میبافت. وجودمان از همان کودکی از هنر آکنده بود.
من آن اسطوره تولد هنر در وجودم را که مادرم بود، خیلی زود از دست دادم؛ درست زمانی که نوجوان بودم و جای خالیاش همیشه احساس میشود. نظرات کارشناسانه و هنری پدر نیز بسیار درزمینه طرح و هارمونی و رنگ بر کارهای هنری فرزندانش تأثیر داشت.
وجود بارقههای هنری در پدر، مادر و چهاربرادر و خواهر کاظم خراسانی سبب شد هنر در رگ و خون او نیز که کوچکترین پسر خانواده است، جریان داشته باشد. او میگوید: گاهی من و برادرانم هم کنار دست مادر مینشستیم و چندگره بر دار قالی میزدیم. برادران بزرگترم نیز در خوشنویسی و کارهای هنری استعداد دارند.
از روزی که حروف الفبا را یاد میگیرد تا زمان دفاع از رساله دکترایش که درباره نقاشیخط است و حتی همین امروز، همیشه حروف را به چالش کشیده است. میگوید: خاطرم هست از همان کلاس اول دبستان وقتی دفتر مشق همکلاسیهایم تمام میشد، من روی سیاهمشقهای آنها لوگوی اسم و فامیلشان را بدون شناختی از گرافیک طرح میزدم.
از همان روزهای کودکی طراحی لوگو هم یکی از دغدغههای همیشگی من شد. آن روزهایم بعدها گره خورد به جایی از زمان که من رشته هنر را انتخاب کردم و تا مقطع دکترا پیش رفتم.
استاد خراسانی در ایران، اولین هنرمندی است که رساله دکترایش درباره نقاشیخط است. در حال حاضر، لوگوی بیشاز ۲۵۰ برند و کارخانه و ارگان را طراحی و اجرا کرده است که از برندهای معروف میتوان ژاکت، همیار، شهرهمیار، میزبان فا، نشان دانشگاههای مختلف را نام برد.
در همه مدتی که درس میخواند، همیشه محبوب معلمها بود. همیشه سعی کرده بیاموزد؛ چه در موزههای کشورهای دیگر، چه در کاری که دانشجویش ارائه میکند یا حتی از طبیعت نیز برای خلق آثارش درس گرفته است. میگوید: آن روزها همیشه در دفتر مدرسه بودم و زنگهای تفریح روی شومیز، پارچه و دیوار مینوشتم و معلمها تشویقم میکردند. نقاشیام هم خوب بود. نشریه جداگانهای هم در همان سالهای مدرسه داشتم. شادروان حسین معاونی، معلم کلاس پنجمم بود.
متأسفانه او در حدود چهلسالگی فوت کرد. شاید بیشاز سیسال از آن روز که ایشان آسمانی شد، میگذرد، اما من بارها و بارها از او بهعنوان یکی از مشوقهای اثرگذار در زندگی هنریام یاد کردهام. همیشه وقتی املا میگفت، کمی صبر میکرد تا من هم با خط تحریری کلماتم را بنویسم و بعد سراغ کلمه بعدی میرفت. هرگز از ذهنم نمیرود که ما کنج کلاس روی دیوار، در یک جامدادی نصبشده، به تعداد بچههای کلاس قلمنی داشتیم که انتهای هر کدام از آنها اسم و فامیلها را نوشته بودیم.
دقایقی که زنگ تفریح بود یا زنگهای ورزشی که هوا سرد میشد و در کلاس میماندیم، او با ما خوشنویسی کار میکرد. قطعا آن روزها درونمایههای اصلی کار من درحال شکلگرفتن بود. مدیر مدرسهمان، آقای فرشیدمقدم که معلم کلاس سوم هم بود، بسیار مرد خوبی بود که خط خوشی هم داشت و او هم با ما خوشنویسی تمرین میکرد. من بسیار از معلمهایم در مدرسه آموختم. درواقع معلمهای دوران ابتداییام خیلی در سرنوشت من اثرگذار بودند. بسیاری از معلمهای دوران کودکی هنوز هم اولین بازدیدکننده نمایشگاههایم است. آنموقع ما در فردوس زندگی میکردیم، شهری که هنر بین اهالی آن موج میزد.
دغدغههای کلنجار رفتن با حروف از همان روزها با استاد کاظم خراسانی همراه میشود؛ حتی زمانی که نوجوان بوده، یعنی همان دوران تحصیل در راهنمایی، در تابلوسازی هم کار میکرده و شوق بسیاری برای تابلونویسی داشته است. خودش میگوید: کلاس سوم راهنمایی بودم که اولین تابلو سردر یک مغازه را نوشتم و پول نسبتا خوبی به دست آوردم.
در دبیرستان، رشته ریاضی درس میخواندم و همزمان یک آتلیه هنری هم داشتم. خاطرم است سفارشی داشتم که از آن پول زیادی نصیبم شد. آن زمان مشاوری نداشتم که برای استفاده درست از درآمدم پیشنهادی بدهد، اما سعی میکردم درست برنامهریزی کنم.
یادم است با دستمزد کارهایم همزمان در یک ماه، یک موتور سوزوکی و یک براوو خریدم و در آن دوران برای من ذوق زیادی داشت. آن روزها بسیاری از تابلوهای شهر فردوس را مینوشته است. هنوز هم تعدادی از آن تابلوها باقی ماندهاند. مشخصه اصلی این تابلوها آن بود که وقتی همه در آن زمان از شابلون حروف استفاده میکردند، آنها را استاد با تایپوگرافی مینوشت که بسیار متفاوت بود.
کاظم خراسانی تاکنون ۳۱۰پروژه المان شهری را برای شهرهای مختلفی در کشور اجرا کرده که بیشترین آنها در مشهد بوده است. آخرین کاری که تاکنون درزمینه المانهای شهری داشته، المانی ۳هزار متری بود که با پیشرفت شصتدرصدی اجرا شد و نیمهتمام ماند. وی درباره آن توضیح میدهد: آن کار را که نامش «نقش سلام» بود، اسفند۹۸ روی پل جمهوری شروع کردیم.
این پروژه محتوای امامرضایی داشت و از بین ۱۳۳طرح گوناگون که از سرتاسر ایران آمده بود، جزو پنج طرح اول برگزیده شد. شصتدرصد کار اجرا شد، ولی بهدلیل خطای محاسباتی، مشکل در قرارداد و تغییر ناگهانی قیمتها کار نیمهتمام ماند. کاظم خراسانی که از حدود ۲۳ سال پیش، نخستین کارهای هنریاش در مشهد، بر در و دیوار هتلهای حوالی حرم نقش برجسته میشده است، از این اتفاق رنجیدهخاطر شده است.
او ادامه میدهد: بهخاطر آن المان پرکار و منحصربهفرد که بهدلیل اشتباهات متوقف و نیمهتمام ماند، دیگر تمایلی به فعالیت درزمینه المان شهری ندارم. این روزها دیگر خودم کار نمیکنم، اما دانشجویانم در این حوزه فعالیت دارند و راهنماییهایم را اجرا میکنند. در حال حاضر سعی میکنم تمرکزم را روی تولید آثار نقاشیخط بگذارم.
این هنرمند تاکنون بیشتر از ۱۵۰نمایشگاه گروهی و بیستنمایشگاه انفرادی، در ایران و کشورهای دیگر داشته که قالب آنها در حوزه هنر نقاشیخط بوده است. او میگوید: در نقاشیخط فرایند تولید ادبیات روی بوم است. در این هنر فاصله بین ادبیات و نقاشی بهعنوان دو هنر مجزا برداشته میشود و مخاطب مستقیم بهوسیله قلمموی نقاش، با توسل به مبانی نقاشی، با رنگ و فرم و ترکیببندی، وارد دنیای شعر و قطعه ادبی میشود. بهجرئت میگویم که نقاشیخط آدم را مسخ میکند و اشکالی در ذهن پدید میآورد که چندین قدم از شعر و نقاشی جلوتر است.
از آن روزی که صورتش را به پشت مغازه مرد خوشنویس میچسباند و خط او را تقلید میکرد، تا دو سال بعد که از طرف شورای عالی انجمن خوشنویسان ایران بهعنوان رئیس انجمن خوشنویسان آن شهر منسوب شد و در فردوس یک شعبه دایر کرد و از قضا همان مرد خوشنویس هم شاگردش شد، تا زمانیکه المان عظیم پل جمهوری مشهد به او سفارش داده میشود، حروف همیشه جزو علاقهمندیهایش بوده است.
خودش میگوید: چه در تایپوگرافی در گرافیک، چه در خوشنویسی که خطهای مختلف را کار کردهام، چه در پروژههای عظیم المان شهری یا در نقاشیخط که دنیای گستردهای دارد تا همان زمان لیسانس و فوقلیسانسم که گرافیک خواندم و چه در رساله دکترایم، که در رشته پژوهش هنر بود «حروف محوری» نقش اساسی در زندگیام داشته است.
استاد پیش از این، نسخههای تکبرگ از قرآن را برای کشورهای پاکستان و دبی کتابت کرده است، اما بهتازگی کتابت قرآنی را که در نوع خودش بینظیر بوده و قرار بر ثبت در گینس است، پذیرفته است. این کار ازسوی یک مرکز گردشگری خارج از کشور سفارش داده شده است. این قرآن روی چرم طبیعی در ابعاد قابل توجه به خط کوفی اولیه که منسوب به خط امامعلی (ع) و امامرضا (ع) است، با تذهیب ورق طلای ۲۴ عیار کتابت خواهد شد.
خودش میگوید: معمولا دو سال و نیم زمان میبرد تا کاتبان چنین قرآنی را بنویسند، اما قرار است ما این کار را در مدت یکسال انجام دهیم. علاوهبر آن جزء سی قرآن را نیز بهصورت جداگانه، در قطع کوچکتری بهعنوان سمپل موزهای سفارش گرفتیم که آن اثر را نیز روی چرم طبیعی در پنجاهصفحه با خط کوفی اولیه اجرا کردیم. تذهیب این کار نیز با طلای ۲۴عیار کار شده است. این کار قرار است برای گینس آماده شود؛ زیرا تاکنون با این مشخصات و این قطع، هیچ قرآنی کتابت نشده است.
استاد کاظم خراسانی عضو اولین گروه شورای گرافیک شهرداری مشهد در سال۸۶ بوده و بسیاری از المانهای زیبای مشهد که ما با آنها خاطره داریم، هنر اوست. او میگوید: از این المانها برخی فیگوراتیو بوده، برخی با فایبرگلاس کار شده است و در اغلب آنها که در کیش و تهران و مشهد و شهرهای دیگر نصب شدهاند، حروف دخیل بودهاند.
اولین قرارداد المانسازی در مشهد در زمان مدیریت شهرداری محمد پژمان با استاد کاظم خراسانی بسته شده است و در آن قرارداد ساخت ۱۰المان شهری موقت با موضوع امامرضا (ع) به او سفارش داده شد. پس از آن، المانهای تکی یا جمعی موقت یا دائمی دیگری نیز با همین موضوع به او پیشنهاد شده است که تاکنون تعداد آنها به بیش از صد المان میرسد.
کاظم خراسانی بیان میکند: از بین المانهای امامرضایی یک «صلوات خاصه» کار کردم با فرم دست آزاد که در اولین دوسالانه قزوین مقام آورد و بعدا این اثر را در خارج از کشور به نمایش گذاشتم و با استقبال روبهرو شد.